وایی داره رعدو برق میاد با بارون شدید چقدرررر قشنگهههه ، اصلا دلم نمیخوات بخوابم ، قشنگترین حس دنیا
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
داره دترسناک میشه چقدر صداش بلنده خخخخ
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
خدایا خودت کمکم کن تا دلم با دوری و نبودش کنار بیاد
هرکی اینو خوند برام دعا کنه محتاج دعام
سبحان الله
ویرایش توسط Saltanat : 04-13-2020 در ساعت 04:43 PM
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ویرایش توسط Saltanat : 10-27-2020 در ساعت 03:01 AM
کوری یعقوب یا رسوایی بانوی مصر
اولی عشق بود و دومی تاوان عشق
خدایا تاوان گناهمو تاوان سقط بچمو خیللللللی سخت دارم پس میدم هم رسوایی جلو اقوام و غریب میکشم و هم گریه شبانه روزی
خدایا هروقت دلم میشکست نظر میکردم چهل تا حدیث کساء هنوز چهلم رو نخونده بودم حاجتم روا بود
این بار هرکاری کردم مرادمو ندادی
چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قهری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه زن تنها
یه قلب شکسته
یه دل تنها
قهر کردن نداره
خدایا دارم میسوزم و تو تنها شاهد دل سوخته منی و تنها یاور من پس یارب ادرکنی ادرکنی ادرکنی
الغوث الغوث الغوث
بهم گفت اعتراف کن
گفتم میترسم بمیرم
گفت چرا
گفتم میترسم بمیرم مادرم بیاد بالا سرم
هی گریه کنه
دهنش خشک بشه
موهاش پریشون بشه صورت زیباش به هم بریزه
میترسم بمیرم پدرم بیاد بالا سرم
ببینم کمرش خم شده
با دستش هی میزنه تو سرش
میگه چشاتو وا کنم باباجان چشاتو وا کن عمر من
می ترسم بمیرم رفیقم بیاد بگه فلانی
این رسمش نبودا ما با هم قول و قرار داشتیم مشتی
ما دست رفاقت داده بودیم رفیق
گفت همین ؟
گفتم نه میترسم بمیرم
اونی که یه روزی ته نامردی رو کرده بود بیاد
اما جلو نیاد اون عقب وایسه بگته منو ببخش
و من دیگه نشه بهش بگم فلانی من تو رو همون روزی که رفتی بخشید
فقط نمیدونم چرا تهش آه کشیدم
فقط نمیدونم چرا دیگه یه روز خوشم ندیدم
ولی یادمه که بخشیدمت
اما اون هنوز با خودش حرف میزنه و بگه
کاش زودتر زنگ میزدم
کاش آدم بودم
کاش دلتو نشکسته بودم
اصلا کاش من جای تو رفته بودم
کاش من مرده بودم
میترسم بمیرم من هنوز با خیلیا کار دارم
هنوز چشای مادرمو دوست دارم
هنوز عمر پدرمم
میترسم بمیرم
بزرگتر ڪـــــہ شــدیــم ...
مدادهایمان هـــــــــم تڪــامل یافتند
تبدیل بــــہ خودڪارهاے بــے رحـــم شدند
تـا یادمان بدهند هــر اشتباهے پاڪ شدنے نیست...
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ ���������������� �������
نههههه اعتماد به نفسم اونقدراهم زیاد نیس ولی واقعا باهوشم کسی ک تو دانشگاه معدل 19 به بالا بیاره باهوش نیس ؟؟؟؟!!!! البته اینو یه بار یکی از استادام بهم گفت ک باهوشم و کسی هم ک تو دانشگاه معدلش 19 به بالا باشه واقعا زرنگه و باهوشه دیگه خخخخخخخخ
خیییییلی خندیدم اعتماد به نفسم دارم درسته خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخ
ویرایش توسط soh : 04-14-2020 در ساعت 10:22 PM
هـــی روزگار
من بـــہ دَرَکـــ
خودت خستــــہ نشدے
از دیدن تصویر ِتڪراریــــہِ
دَرد ڪشیدن مَن :'(
بزرگتر ڪـــــہ شــدیــم ...
مدادهایمان هـــــــــم تڪــامل یافتند
تبدیل بــــہ خودڪارهاے بــے رحـــم شدند
تـا یادمان بدهند هــر اشتباهے پاڪ شدنے نیست...
یه سوال بعضی وقتا میاد تو ذهنم
راز افراد موفق چیه ؟
چطوری برنامه ریزی میکنن و چطوری برنامه هاشون را پیش میبرن ؟
من که تو برنامه ریزی درس و مدیریت نمرات و جلب رضایت خانواده درموندم ....
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است.
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
بخشنده و بخشایشگر است.
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ
(خداوندى که) صاحب روز جزا است.
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ
(پروردگارا) تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوییم.
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ
ما را به راه راست هدایت فرما!
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ
راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى، نه راه کسانى که بر آنان غضب کردى و نه گمراهان
ویرایش توسط Saltanat : 04-16-2020 در ساعت 06:05 PM
کاش میشد آدم فراموشی بگیره
کاش آدمام کلید ریست داشتن
تا فراموش کنه تمام خاطراتی رو
که وجودشو مثل خوره میخوره
کاش فراموشی بگیرم
بزرگتر ڪـــــہ شــدیــم ...
مدادهایمان هـــــــــم تڪــامل یافتند
تبدیل بــــہ خودڪارهاے بــے رحـــم شدند
تـا یادمان بدهند هــر اشتباهے پاڪ شدنے نیست...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرحیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
بگو خداوند یکتاست
اللَّهُ الصَّمَدُ
خدا بی نیاز است
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ
نه زاییده و نه زاییده شده ( فرزند ندارد و فرزند کسی نیست )
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ
هیچ کس همتای اونیست ( مثل و مانند ندارد )
الهم صل علی محمد و آل محمد
ویرایش توسط Saltanat : 10-27-2020 در ساعت 03:01 AM
سلام
امروز یه پیر مرد دیدم که خیلللی ناراحت بود و غصه دار
با فاصله یک متری ازش ایستاده بودم و چند نفر دیگه هم دور و برش بودن صورتش کبود بود و لبش پاره شده بود نشسته بود کنار خیابان اصلا نفهمیدم چه اتفاقی براش افتاده ولی مطمئنم دلش شکسته بود
این شعر را میخوند و منم با گوشیم ظبط کردم دلم خیلی سوخت براش خیلللی
خدایا درد پیری کم غمی نیست
اگر دولت بود پیری غمی نیست ( دولت = پول )
اگر دولت بود تا وقت مردن همه گویند فلانی کم کسی نیست
اگر پیرهم شدم پیر زمانه هنوز از جاهلان دارم سرانه ( سرانه = تجربه داشتن )
اگر پیرهم شدم صد ناز دارم هنوز با مرغ عشقم پرواز دارم
من هنوز خيال مى كنم
كه تو هر شب
به من فكر مى كنى
قطعا من خيالباف ترين
فراموش شده جهانم ..
بزرگتر ڪـــــہ شــدیــم ...
مدادهایمان هـــــــــم تڪــامل یافتند
تبدیل بــــہ خودڪارهاے بــے رحـــم شدند
تـا یادمان بدهند هــر اشتباهے پاڪ شدنے نیست...
حكمت خدا
تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود.
او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل را و افق را به تماشا می نشست.
سرانجام خسته و نا امید، از تخته پاره ها کلبه ای ساخت تا خود را از خطرات مصون بدارد و در آن بیاساید.
اما هنگامی که در اولین شب آرامش در جستجوی غذا بود، از دور دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود.
بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه در جا خشک اش زد. فریاد زد:
« خدایــــا! چطور راضی شدی با من چنین کاری بکنی؟ »
صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید.
کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، و حیران بود.
نجات دهندگان می گفتند:
“خدا خواست که ما دیشب آن آتشی را که روشن کرده بودی ببینیم
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ
بگو پناه مى برم به پروردگار مردم
مَلِكِ النَّاسِ
پادشاه مردم
إِلَهِ النَّاسِ
معبود مردم
مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ
از شر وسوسه گر نهانى
الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ
آن كس كه در سينه هاى مردم وسوسه مى كند
مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ
چه از جن و چه از اِنس
الهم صل علی محمد وآل محمد
ویرایش توسط Saltanat : 07-11-2020 در ساعت 07:39 PM
با اینکه داستان منو خوب ننوشتی
ولی بازم تو خدای محبوب منی
بزرگتر ڪـــــہ شــدیــم ...
مدادهایمان هـــــــــم تڪــامل یافتند
تبدیل بــــہ خودڪارهاے بــے رحـــم شدند
تـا یادمان بدهند هــر اشتباهے پاڪ شدنے نیست...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿۱﴾
بگو اى كافران (۱)
لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۲﴾
آنچه مى پرستيد نمى پرستم (۲)
وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۳﴾
و آنچه مى پرستم شما نمى پرستيد (۳)
وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ ﴿۴﴾
و نه آنچه پرستيديد من مى پرستم (۴)
وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۵﴾
و نه آنچه مى پرستم شما مى پرستيد (۵)
لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿۶﴾
دين شما براى خودتان و دين من براى خودم (۶)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
بگو پناه مى برم به پروردگار سپيده دم
مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ
از شر آنچه آفريده
وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ
و از شر تاريكى چون فراگيرد
وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ
و از شر دمندگان افسون در گره ها
وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ
و از شر هر حسود آنگاه كه حسد ورزد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم
وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ
و از شب قدر چه آگاهت كرد
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است
تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ
در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى [كه مقرر شده است] فرود آيند
سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ
[آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است
دعای روز اول ماه رمضان:
اَللّهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ صِیامَ الصّاَّئِمینَ وَقِیامى فیهِ قیامَ الْقاَّئِمینَ وَنَبِّهْنى فیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلینَ وَهَبْ لى جُرْمى فیهِ یا اِلهَ الْعالَمینَ وَاعْفُ عَنّى یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمینَ
پروردگارا! در این ایام ماه مبارک رمضان روزهداری مرا همچون روزهداری روزهداران واقعی قرار ده! و نمازم را همانند نماز نمازگزاران حقیقی گردان، و مرا از خواب غفلت بیدار کن! ای پروردگار جهانیان! در این ما جرم و خطاهایم را ببخشای! گناهانم را عفو کرده و از جهالتهای من درگذر! ای درگذرنده از گناه گناهکاران! آمین...
دعای روز دوم ماه مبارک رمضان :
بسم الله الرحمن الرحیم
"اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الی مَرْضاتِکَ و جَنّبْنی فیهِ من سَخَطِکَ و نَقماتِکَ و وفّقْنی فیهِ لقراءةِ آیاتِکَ برحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین"
خدایا نزدیک کن مرا در این ماه به سوی خوشنودیت و برکنارم دار در آن از خشم و انتقامت و توفیق ده مرا در آن برای خواندن آیات قرآن به رحمت خودت ای مهربانترین مهربانان
شقایق گفت : با خنده نه بیمارم ، نه تبدارم
اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی
یکی از روزهایی ک زمین تبدار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه و من بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود ز آنچه زیر لب می گفت
شنیدم سخت شیدا بود نمی دانم چه بیماری
به جان دلبرش افتاده بود اما
طبیبان گفته بودنش اگر یک شاخه گل ارد
از آن نوعی ک من بودم بگیرند ریشه اش را بسوزانند شود مرهم
برای دلبرش آندم شفا یابد
چنانکه با خودش می گفت بسی کوه و بیابان را
بسی صحرای سوزان را به دنبال گلش بوده و یک دم هم نیاسوده ک افتاد چشم او ناگه
به روی من
بدون لحظه ای تردید شتابان شد به سوی من
به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد و به ره افتاد
و اومیرفت و من در دست او بودم
و او هر لحظه سررا رو به بالا تشکر از خدا میکرد
بس از چندی
هوا چون کوره ی آتش زمین می سوخت
و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت
به لب هایی ک تاول داشت گفت اما چه باید کرد ؟
در این صحرا ک آبی نیست به جانم هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش بسوزد ک وای بر من
برای دلبرم هرگز دوایی نیست
و از این گل ک جایی نیست خودش هم تشنه بود اما !
نمیفهمید حالش را چنان می رفتو من در دست او بودم
و حالا من تمام هست او بودم
دلم می سوخت اما راه پایان کو ؟
نه حتی آب نسیمی در بیابان کو ؟
و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت ک ناگه
روی زانوهای خود خم شد دگر از صبر او کم شد
دلش لبریز ماتم شد کمی اندیشه کرد آنگه
مرا در گوشه ای از بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی
زهم بشکافت زهم بشکافت اما !
صدای قلب او گویی جهان را زیر و رو می کرد
زمین و آسمان را پشت و رو میکرد و هر چیزی ک هرجا برد با غم روبه رو میکرد
نمی دانم چه می گویم ؟ به جای اب خونش را
به من می داد و بر لب های او فریاد بمان ای گل
ک تو تاج سرم هستی دوای دلبرم هستی
بمان ای گل و من ماندم
نشان عشق و شیدایی و با این رنگ و زیبایی
و نام من شقایق شد
گل همیشه عاشق شد ............
تنهایی میدونے یعنے چے؟
تنهایی یعنے
هیچوقت
ڪسے نباشہ
اشڪاتو پاڪ ڪنه
بزرگتر ڪـــــہ شــدیــم ...
مدادهایمان هـــــــــم تڪــامل یافتند
تبدیل بــــہ خودڪارهاے بــے رحـــم شدند
تـا یادمان بدهند هــر اشتباهے پاڪ شدنے نیست...
دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ وباعِدْنی فیهِ من السّفاهة والتّمْویهِ واجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ.
خدایا روزى کن مرا در آنروز هوش وخودآگاهى را ودور بدار در آن روز از نادانى وگمراهى وقرار بده مرا بهره وفایده از هر چیزى که فرود آوردى در آن به بخشش خودت اى بخشنده ترین بخشندگان.
چقدر دلم برا روزهای عادی تنگ شده ...
خدایا ب حق همین شب های عزیزت ،دلم همه رو آروم کن بزار تو این روزای سخت ،چند لحظه ای آرامش داشته باشن
بسم الله الرحمن الرحیم
دعای روز چهارم ماه رمضان :
اللّهمّ قوّنی فیهِ على إقامَةِ أمْرِكَ واَذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِكَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَكَ بِکَرَمِكَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْكَ وسِتْرِكَ یـا أبْصَرَ النّاظرین
خدایا مرا در این روز براى اقامه و انجام فرمانت قوت بخش و حلاوت و شیرینى ذکرت را به من بچشان
و براى اداى شکر خود به کرمت مهیا کن و در این روز به حفظ و پردهپوشى مرا از گناه محفوظ دار، اى بصیرترین بینایان عالم.
بازنده ها کسانی هستندکه از باختن خیلی میترسن،اونقدر که حتی امتحانم نمیکنن...
تابحال شده بشینی با خودت فکرکنی و به خدا بگی خدایا من فلان چیزو میخوام!!!!شده مغزت بتونه مثل دوربین هرچیز دور و غیرقابل دسترسی رو مثل ی تصویر کوچیک اما واقعی بهت بده؟؟؟؟میدونی چی میخوام بگم!؟تا خودت واقعی بودن و نزدیک بودن خواسته هات رو باور نکنی ؛ نمیتونی از دنیا بخوای بهت ببخشه ؛ چون خودتم هنوز نمیتونی به طور قطعی اونارو درخواست و تصور کنی
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)